آثار اجتماعی حجّ| ۱
۱- حجّ، تراکم قواى متكثّره در نقطهی واحده است
وَ اَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ فِي اَيّامٍ مَعْلُوماتٍ.[1]
اعلان دعوت حجّ كن در میان مردم، تا پياده و سواره، از راههای دور [با تحمّل هرگونه رنج و تعب اگرچه] با مرکبهای لاغر و مهزول[2] اجابت دعوت کرده، بيايند و از نزدیک، منافع خود را ببینند و خدا را در روزهای معيّنى یاد کنند.
كلمهی «منافع» شامل انواع خيرات و مصالح، از مادّى و معنوى، دنيايى و عقبایی میباشد و نشان مىدهد كه اجتماع عظيم امم و اقوام اسلامى در مجمع واحد مانند دريايى است كه از بههم پيوستن نهرها و رودهاى بزرگ و كوچك، بوجود آمده باشد.
در نتیجهی اتّحاد افكار و ائتلاف قلوب که مولود وحدت عقيده و توحيد در عمل است، همه يك خدا را مىپرستند؛ امّت يك پيغمبرند، معتقد به يك كتابند، همه در صف واحد رو به يك قبله مىايستند و دوش به دوش هم، بر گرد يك مركز مىچرخند و همه، يك برنامه و يك مسير و يك هدف دارند.
این چنين وحدتی در فكر و عمل، بطور قطع، جمعيّتها را فشرده و متراكم مىسازد و نیرویی شکننده و قهّار توليد مىكند كه كوهها را از جا مىكند و كوبندهترين قدرتهای مخالف را از پا در مىآورد و هر نقشهی خائنانهاى را نقش بر آب مىسازد و با اجراى قوانين متقنهی آسمانى و تحكيم مبانى عدل اجتماعى، يك زندگى سراسر سعادت و رضايت توأم با عزّت و سيادت جهانى، بهوجود مىآورد.
غرض ز انجمن و اجتماع، جمع قواست / چرا که قطره چو شد متّصل بههم، دریاست
ز قطره هیچ نیاید، ولی چو دریا گشت / محیط گردد و از وی نهنگ خواهد خاست
ز فرد فرد، محال است کارهای بزرگ / ولی ز جمع، توان خواست هر چه خواهی خواست
تردیدی نیست در اینکه تنها وسيله براى حلّ مشكلات زندگى، تعاون اجتماعى است و تنها راه براى ايجاد تعاون، حس تفاهم ميان افراد و اقوام است و عالىترين عامل حسن تفاهم، تعاليم حقّهی دينى است كه تمام فاصلهها را از بين مىبرد و دلها را به هم نزديك کرده و شرق و غرب را به هم مىپيوندد و سياه و سفيد، عرب و عجم، ترك و هندو، همه را با هم برادر و همدرد و شريك غم مىگرداند و میفرماید:
اَيُّهَا النّاسُ اِنَّ رَبَّكُمْ واحِدٌ وَ اِنَّ اَباكُمْ واحِدٌ كُلُّكُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ
«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ اَتقیكُمْ» وَ لَيْسَ لِعَرَبيٍّ عَلى عَجَمِيٍّ فَضْلٌ اِلاَّ بِالتَّقْوى.[3]
مردم! پروردگار همهی شما يكى است و پدر همهی شما [آدميان] يكى، همه از آدميد و آدم، از خاك است. به حقيقت، هر كه در ميان شما، باتقواتر است، او در پيشگاه خدا گرامىتر است. عرب را بر عجم فضيلتى نيست؛ مگر به ملاك تقوا.
و همچنین میفرماید:
اَلْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ تَتَكافی دِمائُهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلى مَنْ سِواهُمْ يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ اَدْناهُمْ.[4]
اهل ايمان، با هم برادرند. خونهاى آنها ارزش مساوى دارند. همه با هم در حكم يك دست و قدرتی واحد در مقابل بيگانهاند. پيمان كوچكترين فردشان از نظر ارزش و احترام، در حكم پيمان عموم مسلمين است و وفاى به آن پيمان، بر همگى لازم است.
دعوت به حجّ، دعوت به توحید قواست
آری! قرآن مىفرمايد: اى پيغمبر (ابراهيم (ع)) اعلان دعوت حجّ كن، تا بيايند و كانون وحدت و اتّحاد اسلامى را در خانهی توحيد ببينند و بالعیان تمركز قواى متكثّره و تراكم نيروهاى پراكنده را در نقطهی واحده، بر اثر يك دعوت آسمانى، از نزديك مشاهده نمایند، «لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ»؛ بیایند تا آثار شگرف و اعجازآميز برنامهی حجّ، مشهودشان گردد و باور كنند كه چه منافع سرشار و بهرههاى عظيمى در جهات و جوانب مختلف زندگى، از طهارت روح و تهذيب اخلاق و تنظيم امور اقتصاد و سياست و تحكيم اساس سيادت در سطح وسيع جهانى، بر اثر اجتماع و اتّحاد و طواف بر محور «الله» نصيبشان میگردد و هم ببينند كه از نظر سير و سلوك باطنى و تقرّب به عالم قدس ربوبى، چه منافع عالىترى عايد انسان مىشود.
نور هدايت الهى، بر دلهاى مستعدّ و قابل مىتابد و آنها را از خاكدان طبيعت بالا کشیده و منقطع از شواغل مادّى مىسازد و اهليّت انس با خدا و دلبستگى به خدا، در آدمى پديد مىآيد و با بيرون آمدن از لباس و گفتن لبّيك و چرخيدن بر گرد بيت و كشتن قربانى و ديگر اعمال، سير تكامل و عروج روحانى قلب را نشان مىدهد.
خدا مىداند چه دلهاى رميدهاى، در اين بقعهی مباركه با خدا مأنوس گشتهاند. چه گمراهانى، از بركت اين بيت شريف به راه آمدهاند و انسانهاى صالحِ بهشتى شدهاند. چه جانهاى آلوده و سياه، در اينجا پاك و منوّر گرديدهاند و لذا خدا در توصيف اين خانه مىفرمايد:
مُبارَكاً وَ هُدَىً لِلْعالَمينَ.[5]
موجب برکت و هدایت جهانیان است.
جاذبيّت كعبه خارقالعاده است
در آيهی مورد بحث - چنان كه ملاحظه مىفرماييد – جملهی «يَأتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ» جواب است براى جملهی «وَ اَذّن فِي النّاسِ بِالحَجِّ» و اين، مىفهماند كه آن اعلام آسمانى و نداى الهى كه به امر خدا، از حلقوم حضرت ابراهيم(ع) در عالم پخش شد و سپس آن دعوت با بعثت حضرت خاتمالنّبيّين(ص) تجديد و مؤكّد شد، آنچنان اثر گذاشت و كشش و جذبهاى خارقالعاده در كعبه نهاد كه با خاصيّت مغناطيسى عجيبى، از اقطار و اكناف عالم، مادههاى قابل و مستعد را بسوى خود جذب میکند؛[6] بطوری موسم حجّ كه مىشود، جنبش و اهتزازى عجيب، در زواياى مختلف عالم، بهوجود مىآيد و سيل جمعيّت، به سوى كعبه سرازير مىشود، از راههاى هوا و دريا و خشكى «يَأتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ» سواره و پياده و چه بسا با مركبهاى ضعيف و لاغر و ناتوان، حتّى از نقاط واقع در درّههاى عميق و كوهستان، رو به مكّه میآیند. در حالى كه نه تهديدى در كار است و نه تطميعى، نه تبليغى مىشوند و نه عوامل محرّكهی ديگرى مىبينند. بلکه با تمام موانع و مشكلاتى هم كه سر راهشان ايجاد مىشود، از پاى نمىنشينند و عاشقانه پيش مىروند و همهگونه مشقّات و مصائب را متحمّل مىشوند تا خود را به پاى ديوار كعبه برسانند. همين كه چشمشان، به خانهی معبودشان افتاد، همان جا به خاك مىافتند و تمام سختىها را فراموش کرده و با سوز دل مىگويند:
يا رَبَّ الْبَيْتِ، اَلْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْعَبْدُ عَبْدُكَ.
آمدم بر درگهت اينك به صد فرياد و آه / از بزرگان عفو باشد، وز فرودستان گناه
چه عاشقانه به دور کعبه میچرخند
حضرت اميرالمؤمنين(ع) در توصيف ازدحام پراشتياق حجّاج در حال طواف، مىفرمايند:
يَرِدُونَهُ وُرُودَ الاَنْعامِ وَ يَألِهُونَ اِلَيْهِ وَلُوهَ الْحَمامِ.[7]
دیدهاید حيوانات تشنه وقتى به آب مىرسند، چنان با عجله مىروند و يكديگر را عقب مىزنند، همچنين حجّاج و زائران بيت مكرّم، آنچنان آتش شوق كعبه از ديدن آن، در دلهايشان مشتعل مىشود كه گويى عقل و هوش از سرشان مىپرد و همچون شتران عطشان به آب رسيدهاى، با بىتابى و التهاب عجيب پيش مىروند و يكديگر را عقب مىزنند و مانند كبوترانى كه بهسوى بچّه و آشيانه خود بال و پر زنان و شتابان مىروند، اين دلباختگان نيز، با قلبى مشتاق و روحى موّاج از شور و هيجان، رو بهسوى خانهی معبود مىدوند.
گرايش مردم به كعبه، يك گرايش عادى نيست
تأمّل در آيهی شريفهی «وَ اذّن في النّاس بالحجّ» و گفتار حضرت امیر(ع) و ديدن وضع گرايش مردم به كعبه در موسم حجّ، اين حقيقت را بر انسان مکشوف میسازد كه به طور حتم، این گرايش به كعبه در انسان به شرط سلامت فطرت، يك گرايش عادى و معمولى نيست، بلکه يك مجذوبيّت خارقالعاده و مستند به جعل و قرارداد الهى است و رمزش همان رمز گرايش و مجذوبيّت مردم به اهلبيت پيغمبر است كه نتيجهی دعاى حضرت ابراهيم(ع) است و اجابت حضرت حق که حضرت ابراهيم(ع) دعا كرد:
فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِي اِلَيْهِمْ.[8]
[خدایا] مقرّر کن که دلهایى از مردم، به سوی آنان متمایل شوند.
بعد از اينكه حضرت ابراهيم(ع) به امر خدا، همسرش هاجر و كودك شيرخوارش اسماعيل را، به بيابان خشك و سوزان حجاز آورد و بنا شد آنها را در آن صحرا تنها بگذارد و برگردد، دست به دعا برداشت و به حال مناجات با خدا درآمد:
رَبَّنا اِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ اَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِي اِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ.[9]
پروردگارا! من بعض از ذرّیّهام [اسماعیل و نسل اسماعیل] را در بیابانی بدون کشت، نزد خانهى محترمت سکنا دادم. خدایا! تا نماز را بر پا دارند پس چنان کن که دلهایی از مردم، به آنها متمایل شوند و از میوهها روزی آنها گردان تا سپاسگزار تو باشند.
خودآزمایی
1- كلمهی «منافع» در آیه 27 سوره حج، چه چیزی را نشان مىدهد؟
2- تنها راه براى ايجاد تعاون و عالىترين عامل حسن تفاهم کدامند؟
3- خداوند متعال در توصیف خانه کعبه چه فرموده است؟
پینوشتها
[1]- سورهی حجّ، آیهی ۲۷.
[2]- لاغر.
[3]- از خطبهی رسول اكرم (ص) در حجّةالوداع در عرفات، تحفالعقول، صفحهی ٢٩.
[4]- سفينةالبحار، جلد ١، صفحهی ٣٩٢. از خطبهی رسول اكرم (ص) در منى در حجّةالوداع.
[5]- سورهی آل عمران، آیهی ۹۶.
[6]- البته منظور اين نيست كه تمام مكّهرفتهها، صالح و داراى اهليّتند، زيرا آلودگان و نااهلان نيز فراوان به مكّه مىروند و برمىگردند. مهمانهاى ناخوانده هم در عالم بسيارند.
مه فشاند نور و سگ عوعو کند/ هرکسی بر فطرت خود میتند
[7]- نهجالبلاغه، خطبهی اوّل، فصل آخر، منها في ذكر الحجّ.
[8]- سورهی ابراهیم، آیهی ۳۷.
[9]- همان
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی